شهداء شهرستان سراب

محلی برای معرفی مختصر از شهدای والامقام شهرستان سراب

شهداء شهرستان سراب

محلی برای معرفی مختصر از شهدای والامقام شهرستان سراب

 

نام : یعقوب.

نام خانوادگی: شکاری

محل تولد: سراب

نام پدر :جبار

تاریخ تولد : ۱۳۲۳

تاریخ شهادت:25/12/1363

محل شهادت: شرق دجله

وصیتنامۀ پاسدار شهید برادر یعقوب شکاری

با سلام و درود بر منجی عالم بشریت و سلام و درود بر امام امت خمینی بت شکن و . و درود بر رزمندگان دلیر و شجاع اسلام و سلام و درود بر شما ملت شهیدپرور ایران زیباست آگاهانه به پیشواز شهادت ،رفتن چه شیرین است جان دادن در راه خدا چه عارفانه است ناله آخرین را سر دادن چه پویاست راه حسینیان و چه سنگین است مسؤولیت زینبیان در رساندن پیام خون شهدا، خدایا عشق دیدارت عقل از کفم ربوده بود و به هر کجا نظر میکردم و جلوه ای از انوار تو را میدیدم تا تو را با تمام وجود احساس کردم و چه احساس شیریتی؟! قادر! اگر جز به ریختن خون من راحت به پیش نمیرود بگذار تا قطرات خون ناچیز من در دریای بیکران خون شهیدان حل شود و همچون سیلابی توفنده ظلم و جور را از بن برکند. ای فرزندان علی(ع) ای ادامه دهندگان راه محمد(ص) ، به شما توسل می جویم تا در پیشگاه خداوند روسفید باشم. به شما برادران حزب اللهی سفارش میکنم که در کارهایتان صبور باشد و در راه خداوند همواره کوشش کنید و همیشه پشتیبان امام و روحانیت مبارز باشید کمک به مستضعفان دنیا، بویژه مستضعفین ایران را سرلوحه کارهای خود قرار دهید و هیچگاه تن به ذلت و خواری نسپارید. رسالة حضرت امام را بخوانید و مو به مو به آن عمل کنید در تاریخ انقلابهای دنیا بنگرید و پشتیبان دائمی این انقلاب باشید از ظواهر فریبنده دنیا دوری کنید و دائم به فکر آخرت باشد. خانواده ،عزیزم در غیاب من گریه و زاری نکنید. فقط گریه شما به مظلومیت امام حسین (ع) و شهدای کربلا باشد. در زندگی تقوی پیشه کنید و ایمانتان را تقویت نمائید بدانید که من آگاهانه به جبهه رفتم، و جهاد کردم و عاشقانه به شهادت رسیدم مادرم زینب وار مقاومت کن و آن حضرت را برای خودت الگو قرار ده از برادرانم تقاضا دارم که علت شهادت مرا مطالعه کنند. و ادامه دهنده راه شهدای اصیل انقلاب اسلامی .باشند از همه شما عزیزان حلالیت می کنیم، و همگی شما را به خداوند تبارک و تعالی میسیارم.

 

 

     

 

 

 

نام: ناصر

نام خانوادگی: حسن نژاد حقی 

نام پدر :یداله

محل تولد سراب

تاریخ تولد: ۱۳۴۴

 تاریخ شهادت: 29/10/1366

محل شهادت: ماووت

وصیتنامۀ بسیجی شهید ناصر حسن نژاد حقی

سلام بر منجی عالم ،بشریت مهدی موعود (عج) و نایب بر حقش پیر جماران قلب تپنده ملت محروم جهان و با سلام بر پدران و مادران شهدا که با نگهداشتن خون شهدا، انقلاب اسلامی را استحکام بخشیدند و با درود فراوان به تمامی شهدا اسراء مفقودین و معلولین، چند لحظه مصدع اوقات شریفتان میگردم بار خدایا معبودا چگونه می توانم نسبت به اینهمه نعمتی به ما عطا فرمودی، شکرگزار باشم بار خدایا تا ما را پاک نکردی از این دنیا مبر بار الها بنده ای به سویت می ایده با کوله باری پر از گناه !خدایا از گناهان من در گذر و شهادت را تقسیم کن چون دلم نمی خواهد که در بستر ،بمبرم ما را از شفاعت ائمه اطهار بی نصیب نفرما، پدر و مادر مهربانم مرا ببخشید که نتوانستم فرزند لایقی برای شما باشم چکار باید کرد؟ حسین زمان یاران حسین (ع) را دفاع از اسلام فراخوانده است. ما هم باید به این ندا پاسخ گویم که این ندا همان ندای «هل من ناصر ینصرنی حسین (ع) است پدر عزیزم من کورکورانه در این راه قدم بر نداشته ام به مصداق آیه شریفه ((و قاتلوهم حتى لا تکون فتنه)) باید ریسه ظلم را از روی زمین برکنیم پس مادر عزیزم صبر کنید. میدانم که داغ جوانی را در دل دارید و من دومین پسری هستم که به سوی معبود پرواز میکنم شما امانتدار خوبی بوده.اند ماها در دست شما امانتی بودیم که شما هم بطور احسن امانت را به صاحب اصلی خود دادید مادرم تو نیز همچون مادر وهب صبر کن چرا که مادر وهب فرمود: سری را که در راه خدا داده ام پس نمیگیرم شما را به صبر دعوت میکنم برای برگشتن راهی نیست من می روم تا با این کار هم خدا و هم روح شهدا و روح برادرم علیرضا را شاد کرده باشم گریه شما به خاطر مصیبت ابا عبدالله الحسین .باشد. به یاد خدا باشید که با یاد خدا

دلها آرام میگیرد از شما میخواهم که قبر مرا در جوار قبر برادرم علیرضا قرار دهید. در  آخر از شما خانواده عزیزم حلالیت می طلبم.

 

 

نام: مهدی

نام خانوادگی: داودی 

نام پدر: قدرت

محل تولد: سراب

تاریخ تولد:1343

تریخ شهادت:25/11/1364

محل شهادت فاو - بصره

وصیتنامۀ پاسدار شهید برادر مهدى داودی

گر مرد رهی میان خون باید رفت               از پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس                خود راه بگویدت که چون باید رفت

 

پدر و مادر عزیزم، ضمن عرض سلام ،امیدوارم که در سایه الطاف پاک خداوندی همیشه سلامت بوده، و در راه تداوم انقلاب اسلامی ثابت قدم باشید عزیزانم هرگز این فکر را به ذهن خود خطور ندهید که فرزندمان برای چه به جبهه رفته است زیرا خداوند کریم در قرآن مجید میفرمایند: «آیا به شما تجارتی نشان بدهم که شما را از عذاب دردناک نجات بدهد؟ به خداوند و رسول او ایمان بیاورید و با مالها و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید.» خداوند خود وعده می دهد که اگر شخصی به این گفته های خدا عمل پاداش این اعمال را به او خواهد داد. مگر ما همان کسانی نیستیم که میگفتیم ای حسین (ع)؛ ای کاش من هم همراه شما بودم و با شما پیروز میشدیم حالا باید در کربلای ایران به ندای امام بت شکنمان خمینی کبیر لبیک بگوئیم. خداوندا! این خیل عاشقان سینه چاک کیانند؟ این پابرهنگان انقلاب ساز این یادآوران لشکریان صدر اسلام این حماسه آفرینان صحنه پیکار، اینها کیستند، که روح خدا و اسوه ایمان آرزو میکند که: ای کاش من هم یک پاسدار بودم. آری اینان پاسدارند. پاسدار صبح صادق در یورش قبیله جلادان. اینان مرید حسین(ع) هستند. آن عاشق همیشه ،شاهد که آموخت معنای واژه ایثار را پدرم به آنهائیکه هنوز این انقلاب را درک نکرده اند یا افکارشان در زمانهای سابق سیر و سیاحت میکند از طرف من به این کافران ملحد بگو کسی که روبروی انقلاب ،پابستد باید هلاک .شود ،انقلاب انقلاب محرومان

است انقلاب انقلاب توده مسلمان و پیرو توحید و قرآن است شعله های مقدس این انقلاب خدایی 1 چنان زبانه کشیده و میکشد که قلوب پر خروش مستضعفین عالم را علیه تمامی مظاهر کفر و شرک و نفاق بخصوص شیطان بزرگ امریکای جنایتکار به جوش می آورد. علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند ای رزمندگان راه الله بدانید که بهشت زیر سایه سلاحست. و امروز هنگام آزمایش لباقتهاست پدر ،عزیزم به خواهرانم سلام مرا برسان و بگو، که سخنان شهید آیت الله محمد باقر صدر را در مورد مسؤولیت خواهران در این دوره حساس نصب العین خود قرار دهند در آخر از همه شما از همه شما عزیزان حلّیت میطلبم و از خدای بزرگ میخواهم که مرا به راه راست هدایت کند. «اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فى سبیلک بار الها مرا از پیشگاهت مران و از عنایت و لطف خویش محرومم مران. خداوندا به راه بندگیم بدار از زشتیها دورم کن و به حسنات اخلاقیم بیارای قلبم را به نورت روشن کن و شرار عشقت را در دلم بیفروز، «آمین یا رب العالمین

 

والسلام - گیلانغرب - مهدی داودی26/05/1362

 

نام :محمد

نام خانوادگی: حاجی پور 

نام پدر: محمود

محل تولد :سراب  

تاریخ تولد: ۱۳۲۷

تاریخ شهادت:21/10/1365

محل شهادت: شلمچه

وصیتنامه برادر شهید محمد حاجی پور

 

خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را می،خرد که در مقابل به آنان بهشت عنایت می.کند آنها در راه خدا می جنگند. میکشند و کشته میشوند.» (از قرآن مجید)

بنام خدا و با سلام و درود به پیشگاه یگانه منجی عالم بشریت امام زمان(عج) و با سلام و درود به بیشگاه رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی و با درود و سلام به ارواح مقدس شهدای مظلوم و گمنام و ملت شهید پرور ایران همانطوریکه میدانیم ما باید از انقلاب و امام پشتیبانی کنیم. و هرگز کاری انجام ندهیم که باعث خشم خداوندی شود از اینکه رهبری ارزشمند به ما عطا فرموده، باید از خداوند سپاسگزار باشیم چنانچه قرآن مجید میفرماید «خداوند با صابران است». امروز خداوند یک امتحان بزرگی پیش روی ما قرار داده کسانیکه از این امتحان سربلند بیرون بیایند، مورد رحمت پروردگار عالم خواهند بود و کسانیکه نتوانند از مرحمت الهی بهره مند شوند، با شیطان همنشین خواهند بود باید از تفرقه دوری نمائیم و جبهه ها را خالی نگذاریم و همیشه گوش به فرمان امام باشیم باید همگی به فکر جنگ و مسائل مهم کشور باشیم در مقابل توطئه های منافقین ما امت اسلامی باید هوشیار باشیم و هرگز نگذاریم که آنها به صفوف مسلمین تفرقه بیندازند. خانواده ها باید از رفتن بچه هایشان به جبهه جلوگیری نکنند خدایا به ما کمک کن تا ادامه دهندگان راه شهدا باشیم و اما شما را ای مسؤولین کشور به مظلومیت ابا عبدالله الحسین قسمتان میدهیم که بیستی سستی نکنید و به فکر مردم پا برهنه باشید چرا که در روز قیامت باید پاسخگوی اعمال خود باشید معبودا، آخر عمرم را شهادت در راه خودت قرار بده. مـحـبـوبـا تـنـهـا آرزویم این  

است که گمنام و تنها باشم حتی در موقع شهید شدن دوست دارم مفقود الاثر باشم و در بیابان در زیر گرمای سوزان بمانم و با تشیع جنازه ام مرا نشناسند. خوشبخترین لحظات زندگی من زمانی بود، که من با خدا و خدا با من بود و سختترین و دردناکترین لحظه های عمرم زمانی بود که خدا

ارا فراموش کرده و رضای او را در نظر نگرفته باشم از پدر و مادرم میخواهم که بعد از شهادت من صبر کنند و در موقع گریه کردن امام حسین (ع) و سایر شهدا را مد نظر قرار دهند و مرا به بزرگواری خودشان ببخشند و از برادران و خواهرانم میخواهم که همیشه به یاد خدا باشند، و از رهبری پیروی نمایند. به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی.

 

نام: فرهاد

نام خانوادگی :پور عبدی 

نام پدر : اسماعیل

محل تولد: سراب

تاریخ تولد : ۱۳۲۸

تاریخ شهادت :18/01/1365

محل شهادت :فاو

وصیتنامه بسیجی شهید برادر فرهاد پورعبدی

با نام خدا و سلام و درود بر رسول خدا و وزیرش مولا علی و سلام بر تو ای مهدی جان سلام بر نائب بر حق امام زمان (عج) خمینی بت شکن و سلام بر همه شهیدان انقلاب اسلامی

پروردگارا معبودا تو را سپاسگزارم که مرا ،آفریدی و او را هزاران بار سپاسگزارم که مرا راه

رستگاری نشان،دادی و از پرتگاهها و لغزشهای فراوانی مرا ، رهاندی و نخواستی که این بنده گناه کارت در دنیا رسوا شود خدایا پروردگارا تو را سپاس میگویم که باب جهاد در راه حق را ! به رویم باز کردی موقعیکه در شهر دلم میگرفت و سپاهمان اسلام در نظرم مجسم می شد آرزو می کردم که ای کاش همین الان پیش امام ،بودم و در برابرش زانو می زدم و دستهایش را می بوسیدم و بر رخسار نورانی او خیره میشدم دنیا را فراموش و خدا را در چهره اش مشاهده میکردم وقتی صبحگاهان این برادران بسیجی و سپاهی صخره ها و تپه ها را یکی پس از دیگری در هم می نوردند و چون شیران غران بر بالای کوه یورش میبرند به یاد معبود خویش می افتم که همه اینها از اوست ای ،عزیزان باور کنید که سعادت در قبول سختیها و مشکلات است. یقین داشته باشید که شکست و بدبختی و ذلت ما موقعی است که در پی آسایش و راحتی دنیا مادیات باشیم ای ،جوانان مبادا که در رختخواب ذلّت بمیرند ای برادران اینقدر خود را در رفاه گم نکند زیرا در این حال دین و دنیا را با هم می.بازند پس باشد، خود را برای آخرت آماده سازیم ای مادران همه مثل خاندان وهب جوانهایمان را به جبهه نبرد بفرستید. دعا را فراموش نکنید زیرا بهترین درمان برای تسکین دردهاست. ما باید از فرموده های حضرت سید الشهدا

عبرت بگیریم و به فرمودههای امام بزرگوارمان لبیک بگوئیم مادر عزیزم آرزو داشتم و مصمم

بودم که با هم به کربلا برویم اما حال که تقدیر الهی چنین شد ان شاء الله موقعیکه به صحن اباعبدالله می رسی ضریح مقدسش را میبوسی به امام بگو که من فرزندم را برای نصرت دینت قربانی داده ام و از او شکیبائی طلب کن از برادرانم میخواهم که لحظه ای از یاد خدا غافل نباشند و هجرت و جهاد را سرلوحه برنامه خود سازند از دنیا و رفاهش دست بردارند و برای خدا خدمت کنند و مادرمان را دلداری .دهند. خداوند ان شاء الله همه شما را تایید نماید..

ه

 

 

 

نام :علی

نام پدر: ابراهیم

نام خانوادگی: غفارپور

محل تولد: سراب

تاریخ تولد: ۱۳۴۵

 تاریخ شهادت:09/02/1365

محل شهادت: فاو بصره

وصیتنامه برادر شهید علی غفارپور

با گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم از خدا برکت و توفیق می جوئیم و خودمان را از خط انحرافی و هوسهای شیطانی بر کنار می.داریم با سلام و درود به رهبر عظیم الشان انقلاب اسلامی ،ایران که راه او راه حسین شهید میباشد وصیتنامه خود را خطاب به ملت شهیدپرور ایران و خانواده خویش شروع میکنم از شما عزیزان ،میخواهم که از وجود خدا غافل نباشید و همیشه عبادت کنند و پیرو راه پیامبران و امامان باشد و امام حسین (ع) را الگوی خویش قرار دهید برادران عزیزم همیشه نماز بخوانند زیرا نماز انسان را پاک نگه می.دارد هرگز به فکر هوا های نفسانی .نباشید چون نفس مادر بتهاست همانا نماز آدمی را از بدیها و تباهیها وامی دارد شما جوانان بهتر میتوانید تهذیب نفس .کنید زیرا ریشه های فساد در جوانان کمتر از پیران است. شما جوانان آسانتر از پیران است این دنیا فانی .است سعی کنید که از این وضعی که اصلاح داریم بیرون .بیائیم مسأله مسأله .خداست آن چیزی که مال خداست، شکست در آن آن نیست. برگشت .ندارد خلاصه این دنیا محل گذر است تا موقعیکه زنده هستم ندای مبارزه با امپریالیسم شرق و غرب را سر میدهم و از جان و دنیائی که هیچ ارزشی ندارد خواهم گذشت. و به ندای حسین زمان لبیک خواهم گفت ملت شریف ،ایران از شما میخواهم که امام را تنها نگذارید زیرا او بود که باعث سرافرازی مستضعفین دنیا گردید. هر پیامش چون خونی است که در رگ جامعه جریان دارد برادران آگاه باشید و گول روشنفکران شرق و غرب را نخورید. هدفتان فقط الله باشد و جزبتان تنها حزب الله و همیشه از روحانیت واقعی که در خط اسلام حرکت میکنند

وحمایت کنید و اما خانواده ،عزیزم در این بیست و چند سالی که از عمرم میگذرد، نتوانسته ام

خدمتی برای شما انجام دهم من در آخرین لحظات ،زندگی از شما میخواهم که حلالم در سوگ من ناراحت نباشید و مراسم ساده و با هزینه اندک برگزار نمایید و راه انبیاء و صدیقین و شهیدان را الگوی خودتان قرار دهید دلم آکنده از عشق حسین (ع) است. مادرجان اگر زیارت ایشان نصیب من نگردید، انشاء الله موقعی که کربلا را زیارت میکنی مرا هم دعا کن. به امید پیروزی مسلمین بر کفار

 

نام: سید پرویز

نام خانوادگی: مرتضوی

نام پدر: بیوک آقا

محل تولد :سراب

تاریخ تولد: ۱۳۴۱

تاریخ شهادت:27/10/1366

محل شهادت: ماووت

زندگینامه برادر شهید سید پرویز مرتضوی

سید به سال ۱۳۴۱ در یکی از خانواده های مذهبی ،سراب با به عرصه حیات نهاد. آثار پاکی و صفا از همان کودکی در چهره اش دیده میشد و قبل از اینکه به سن تکلیف برسد به نماز خواندن مبادرت می نمود تحصیلات وی با پایان دوره دبیرستان با سرعت سپری کردند. و موفق به اخذ دیپلم گردید با شروع انقلاب اسلامی در تمامی جریانات حضور فعالی از خود نشان می داد بعد از پیروزی انقلاب به همراه سایر یاران شهیدش فعالیت خود را در کتابخانه شهید باهنر آغاز نمود و مدتی هم در دادگاه انقلاب اسلامی واحد فرهنگی بنیاد شهید به خدمت افتخاری مشغول گردید. بعد از شروع جنگ ، بنا به فتوای امام خمینی، سید مشتاقانه و با احساس تکلیف شرعی به جبهه های حق علیه باطل شتافت تا اینکه در عملیات والفجر چهار از ناحیه پا به شدت مجروح گردید. دو ماه بستری شد. بعد از سپری نمودن دوره نقاهت برای چهارمین بار در سال ۱۳۶۶ با وجود مشکلات فراوان بی درنگ خود را به جبهه رساند، و فعالت خویش را در گروه تخریب آغاز نمود و سرانجام در بیست و هفتم دیماه ۱۳۶۶ با قلبی مملو از درد و فراق یاران بدنی که چهل و پنج ترکش خمپاره را به یادگار داشت در عملیات بیت المقدس ۲ به دیدار معبود شتافت و در ملکوت اعلی جا گرفت.

 

نام: سعید

نام خانوادگی: اسماعیلی

نام پدر: ابراهیم

 محل تولد: سراب

تاریخ تولد: ۱۳۲۲

تاریخ شهادت :8/03/1365

محل شهادت: دزفول

وصیتنامه پاسدار شهید برادر سعید اسماعیلی

الهی قلبی محجوب و نفسی معیوف و عقلی مغلوب و هوائی غالب و طاعتی قلیل ومعصیتی کثیر.خدایا! به سوی تو می آیم ،بار الها! آرزوی دیدن تو را دارم، معبودا! همیشه

خواسته ام با تمام وجود تو را عبادت کنم ولی افسوس که همیشه هوای نفس چون سدّی جلو مرا گرفته و میان من و تو فاصله افکنده خدایا! هر چه قدر که به عمر تلف شده بیشتر می اندیشم معصتها و لغزشهای زندگیم بیشتر به یادم می افتد..

خدایا به سوی تو می آیم ولی با کوله باری از گناه و معصیت خدایا! درمانده خجیل ولی امیدوارم به رحمت و بخش بی کرانت جان امانتی خود را با خلوص نیت در راه دین تو فدا می نمایم از شما ملت شریف و دوستان و اشنایان و خانواده عزیزم می خواهم که بدانند من آگاهانه در این راه قدم برداشتم تا به ندای حسین زمان لبیک گفته و راه شهیدان را ادامه دهم به جبهه می روم تا با دشمنانی که دست تجاوز به دین و مملکت و ناموسم دراز نموده اند بجنگم اگر شهادت نصیبم شد، چه بهتره شهادت مرگ ،نیست زندگی است از دنیا رستن و به خدا پیوستن  است و شهادت اوج کمال انسانی است عزیزان بدانید که دنیا محل امتحان و آزمایش الهی میباشد. و لذایذ و بهره های دنیوی ثباتی ندارند و بالاخره با مرگ ،انسان همه چیز پایان می.پذیرد پس چه بهتر که از اینها دست برداریم و به فرامین خداوند و قرآن عمل نماییم که در روز قیامت ائمه اطهار و شهدا از ما شاکی نباشند و در مراسم دعا و نمازهای جمعه و جماعت فعالانه شرکت کنید. جبهه ها این مکان مقدس و میعادگاه عاشقان حقیقی الله را گرم نگه دارید با آمدن به جبهه انسان زندگی تازه ای را آغاز می کند. وانسان با دیدن حالات جبهه،

تحول و دگرگونی عظیمی در خود احساس کند. تحولی که انسان را به سمت خدا پیش میبرد و سرانجام او را مهیا برای شهادت و دیدار معبودش می سازد همواره پشتبیان روحانیت

مبارز و متعهد باشید برادران و خواهرانم و اعضای خانواده ام همیشه سعی کنید که اعمالتان هدف نباشد و هر عملی را که انجام میدهید رضایت خدا را مد نظر داشته باشید و بدانید که در این صورت خدا نیز با شما .خواهد بود و الامکان از امکانانی که بنیاد شهید در اختیارتان قرار میدهد استفاده نکنید مادرم قدم هایت را محکم و استوار بردار که نمی خواهم دشمنم تو را افسرده و غمگین بیند تو پسرت را در راه خدا داده ای و اجر و پاداشت نیز با خداست. از شما عزیزان میخواهم که مرا حلال کنید خداوند سایه و لطف خویش را از سر شما کم نکنه

والسلام.

 

 

نام: رضا

نام خانوادگی: نیازی

نام پدر: عین اله

محل تولد: سراب

 تاریخ تولد: ۱۳۴۷

تاریخ شهادت: 05/12/1365

محل شهادت :شلمچه

وصیتنامه پاسدار شهید برادر رضا نیازی

((ای کسانی که ایمان آورده اند، با صبر و نماز از خدا یاری  بجوید که خدا با صابران مقاومت کنندگان است

وبه کسانیکه در راه خدا گشته  می شوند،مرده نگوئید بلکه زنده اند ولیکن در نمی کنند))قرآن کریم

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و یاری دهنده لشکر اسلام ، و در هم شکننده قوای کافران وبا سام درود به پیامبران الهی و امامان بر حق از علی گرفته با امام زمان (عج) و ناًیب آن حضرت امام خمینی ،و شهیدان راه حق و آزادی  و رزمندگان دلیر و ملت شهید پرور مقاوم ایران.

خداوندا! سه آرزوی مهم دارم ،اول پیروزی ،اسلام رفع فتنه و ریشه کن شدن ظلم در روی زمین

دوم اینکه !شهادت در راه خدا را به من عطا فرمائی و سومین آرزویم این است که اگر شایستگی شهادت در راه تو را نداشته باشم باری از ایمان و اخلاص و از عشق خودت سینه ام را لبریز گردانی.

برادران و دوستان گرامی همه مسلمانان در قبال مسائل انقلاب مسؤولند. هر مسلمانی باید سعی کند

که به این انقلاب خدمت .نماید زیرا ثمره خونهای هزاران شهید می باشد. ای مردم انقلاب و این نهال نو رس احتیاج به آب دارد با خونهای خود و فرزندانتان این نهال را آبیاری کنید اینها فرزندان شما هستند که در جبهه های حق علیه باطل جانفشانی میکنند. پس پشنیبان

 

 

نام: سید داود

 نام خانوادگی: علوی

ناپدر: میر مجید

محل تولد: سراب

تاریخ تولد: ۱۳۴۲

 تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۱۰/۱۹

محل شهادت: شلمچه

وصیتنامه سردار شهید برادر سید داود علوی

حمد و ستایش میکم خدا را حمدی که ابدی و سرمدی و تا انتهای روز قیامت رسد. حمدی که حدش بی نهایت حسابش می شماره و مقدارش نامتناهی و زمانش با منقطع باشد. سلام و درود بی پایان به پیشگاه مقدس ولی عصر (عج) و نائب برحقش امام امت خمینی کبیر بارها دست به قلم برده و برای خود وصیتنامه  نوشتم به آرزوی اینکه این آخرین وصیتنامه ام باشد خداوند نظری به بنده گناهکار و پر ازمعاصی کرده و شهد نوشین شهادت را به حقیر بچشاند.

سروران عزیزه پوسته به فکر و ذکر خداوند باشد که ((الا بذکر الله تطمئن القلوب))

و اعمال خود را خالص برای رضای خداوند تبارک وتعالی انجام دهند. دعا و مناجات را بسیار انجام دهید که همانا هیچ چیز نزد خداوند از دعا و نیایش گرامیتر نمی باشد. قرآن را زیاد بخوانید زیرا خداوند دلی را که قرآن را دریافته معذب نمی کند همیشه با وضو باشیدو نماز خود را در اول وقت بخوانید. در مساجد که به گفته امام بزرگوارمان مساجد سنگرند اجتماع کنید و در مراسم مذهبی و عزاداری و در نماز جمعه و جماعت شرکت نمایند و هر چه بیشتر خود را با مسلیمن استحکام بخشد و همچنین است هر چه مستحکم کردن پیمان و بیعت خود با امام امت خمینی کبیر که همانا بیعت کردن با او بیعت با امام زمان (عج) است با مبارزه بی امان خود از انقلاب و از حریم مقدس اسلامی حفاظت و حراست نمائید به فرموده مولا علی(ع) این شماها هستید

که باید محیط استقلال و ناموس کشوری را به حصار سرهای نترس و بیمناک خود حفظ

کنید. چندان دورنیست که رزمندگان آخرین ضربه های مهلک خود را بر سر پوسیده دشمن

ازخدا بی خبر فرود آورده و ان شاء الله کربلای معلی و مرقد شریف آقا ابا عبدالله الحسین را زیارت کرده و در آغوش گیریم و اما سخنی چند با اهل ،خانواده مادر ،مهربانم من هر وقت به یاد شما می افتم سیمای نورانی و ملکوتی را با چشمانی کبود شده که در ایر گرنه زیاد ائمه اطهار و علیهم السلام بوده به یاد می آورم بی سبب نیست که در خواب شما را با حضرت فاطمه زهرا (س) یکجا می بینم مادر و پدر بزرگوارم فرزند گناهکارتان را به خاطر زحمات و مشقاتی که در طول زندگیش متحمل شده اید حلال کنید.